اجلاس شورای ملی مقاومت ایران - سخنان بدری پورطباخ، پرویز خزایی، رضا اولیاء و
در چهل و یکمین سالگرد تأسیس شورا
بدری پورطباخ – همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
با اجازه از خواهر مریم و با سلام خدمت همه دوستان، امیدوارم که رعایت وقت را بکنم. بخودم شک دارم!
در یکسال گذشته بهطور خاص دو ماه اخیر ما با یک سلسله کهکشانها مواجه بودیم که خودتان در جریان اغلب آنها هستید و در آفریدن بسیاری از آنها خودتان نقش داشتید واقعیت این است که در سال گذشته بهطور غیرقابل مقایسه با هر سال دیگه با پروژههای سیاسی و حقوقی متعددی درگیر بودیم که بسیاری از آنها با توطئههای رژیم همراه بود و باید جواب لازم هم میگرفت بنابراین میخواهم خلاصهای از این کهکشانها و پروژهها را به دوستان گزارش کنم.
مقدمتا اجازه بدهید که یک نکتهیی را که تجربه گرانقدر همه ما در این سال بوده رویش انگشت بگذارم و آن هم اینکه بارها شنیدید که خواهر مریم گفتند که شعله جنگ با این رژیم را باید فروزانتر کرد و نه مثلا سالی یک کهکشان بلکه باید هر هفته و هر روز در واقع بتوانیم یک کهکشانی ایجاد کنیم توان این مقاومت هم در جنگ با رژیم فراتر از اینهاست همیشه تأکیدشان این بوده که بخش اعظم پتانسیلهای مقاومت بکار گرفته نشده و میتوانیم و باید تعهد و مسئولیت صد برابر در جنگ با این رژیم بپذیریم
امسال میشود گفت که به درجاتی البته همچنان با فاصله زیاد از آنچه که خواهر مریم خواسته بودند ولی بخشی از این کهکشانهای بیشماری که گفته میشد را تجربه کردیم که خلاصه آنرا میگویم.
دادگاه سوئد را داشتیم که همه به اهمیت آن واقفیم از یکطرف پای قتلعام زندانیان مجاهد یکی از بزرگترین حماسههای تاریخ ایران در میان است از طرف دیگر توطئه کثیفی که رژیم از قضا برای مخدوش کردن همین حماسه و ضربه زدن به آلترناتیو به راه انداخته وجوه حقوقی و سیاسی آن را کموبیش میدانید اما حضور فعال هواداران و یاران شورشگر یک شرط ضروری برای پیروزی در این دادگاه و خنثی کردن این توطئه بود. هم زمان با شروع محاکمه دژخیم تظاهرات مقاومت در مقابل دادگاه استکهلم شروع شد که در مجموع حدود ۱۰۰روز تظاهرات و آکسیون در طول یکسال بود برخی از آنها مانند تظاهرات همین۱۰ روز قبل در برگیرندههزاران تن از هموطنانمان بود معلوم است که یک روز تظاهرات در سال یا در ماه ممکن است که آسان باشه اما آماده نگهداشتن و مجهز نگهداشتن این نیروی قابلتوجه برای تظاهرات و آکسیون مستمر آنهم در سرمای بعضاً منهای ۲۰درجه واقعاً طاقتفرساست اما همه شرکتکنندگان که برخی از دوستانی هم که اینجا حضور دارند آن را شامل میشدند
در سوئد یکی از تحسینبرانگیزترین کهکشانها را خلق کردند که وجوه دیگرش را دوستانمون بعداً گزارش میکنند.
همزمان با دادگاه یک صحنه دیگر این رزم مربوط به مقابله اشرفنشانها با مزدوران وزارت تحت نام هابیلیان بود که چراغ خاموش برای دفاع از حمید نوری رژیم به صحنه آورده بود اما هوشیاری و آمادگی و سرعت عمل هواداران برای برهم زدن بساط مزدوران رژیم که زیر حفاظت پلیس به صحنه آورده بودند با شجاعت و ریسکپذیری هواداران پاسخش را گرفت که زینت عزیزم هم امروز در بهترین شکل از آنها قدردانی کرد منهم با زینت هم صدا میشوم.
بلژیک کهکشانی بود که در واقع از قبل شروع شده بود دادگاه استیناف مزدوران در کیس اسدی و کار حقوقی فشردهای که در جریان بود که همه کارهای حقوقی انجام شد همچنین در تمام روزها که دادگاه در جریان بود و از روزی که حکم خودش را صادر کرد تظاهرات در آنتورپ تقریباً هر روز برقرار بود به این ترتیب صحنههای نبردی مستمر در زمینه حقوقی و سیاسی و نیرویی در بلژیک برقرار بود اما پس از آن داستان معاهده و معامله شرمآور بین رژیم و دولت بلژیک برای استرداد اسدی را داشتیم که شامگاه ۳۰ژوئن این لایحه به مجلس داده شد و از صبح اول ژوئیه اشرفنشانها در همه کشورها و بلژیک وارد صحنه شدند و تا آخر وقت ۲۰ژوئیه بیوقفه هواداران در صحنه در بلژیک و ۱۸پایتخت در کشورهای اروپایی و آمریکایی دست به اعتراض و تظاهرات و تحصن زدند. تظاهرات بزرگ در مقابل نخستوزیری و پارلمان بلژیک داشتند و در این کارزار تا همینجا همچنانکه خودتان شاهد بودید دستآوردهای بزرگی در زمینه سیاسی و حقوقی مقاومت بهدست آورده. دستاندرکاران کار درخشانی توی این پروسه انجام دادند. در واقع ۱۲ساعت در کمیسیون خارجه و صحن مجلس در مورد معامله بحث و عملاً این معامله رسوا شد اما باید تأکید کرد که حضور فعال هواداران در صحنه راه را برای این پیروزی که اهمیتش بر شما پوشیده نیست هموار کرد. بهگفته نمایندههای بلژیک اگر این لشکرکشی مقاومت نبود مطمئناً یکی دو روزه قضیه را جمع میکردند.
بنابراین میشود گفت که بدون این اعتراضات سراسری کارزار حقوقی و سیاسی هم به ثمر نمیرسید. علاوه بر اینها پروژههای زیاد دیگهای بوده که متأسفانه نمیتوانم بهدلیل وقت به آن بپردازم، پروژه شکایت از رئیسی توی کشورهای مختلف بهطور خاص گلاسکو که تظاهرات و کنفرانس هم داشت. همینطور مجمع عمومی در واشنگتن، کارزار مقابله با شیطانسازیها از جمله در آلمان که همگی در جریانش بودید یا پروژههای بزرگ در آمریکا و جلساتی که با حضور آقایان مایک پمپئو و پنس تشکیل شد که هر کدام از آنها کهکشانی بود. اما رسیدیم به کهکشانی که خودتان میدانید که قرار بود اول و دوم مرداد برگزار بشود. سالهای قبل حداقل از دو ماه قبل از این کهکشان ژوئن و ژوئیه تلاش این بود که پروژههای دیگهای در کار نباشد و تمرکز روی کهکشان باشه اما امسال برعکس سالهای قبل در همین دو ماه بهدلیل شرایط ویژهیی که از نظر سیاسی، بینالمللی و داخلی داشتیم ایجاب میکرد که سلسلهای از کهکشانها در جریان باشه لذا علاوه بر کهکشان اصلی همه مسئولان مجاهدین در کشورها باید و باید روی آن متمرکز میشدند علاوه بر این هم میدانید که مسئولیتهای مالی و سیاسی و نیرویی جاری هم که باید حل و فصل میشد.
ولی موضوعاتی مانند بلژیک و سوئد هم بهطور فشرده در جریان بود. یک قلم به شما بگویم در پروژههای کهکشان سالهای قبل اشرفنشانهایی که شاغل بودند ولی مسئولیت امور را داشتند برای آن دوران مرخصی میگرفتند که به مسئولیتشان تو رابطه با کهکشان بپردازند اما امسال با توجه به پروژههای متعدد واقعاً کار طاقتفرسایی را پیش بردند و قیمت بسیار زیادی برای پیشبرد این پروژهها دادند. بسیاری از آنها متحمل خسارات زیادی شدند اما وقتی که باهاشون صحبت میکردیم با روحیه سرشار میگفتند که این جنگهای متعدد در این دو ماه فقط باعث افتخارشون بوده.
اما رسیدیم به هفته آخر به هفته آخر ماقبل کهکشان، بر اساس تعهدی که همه دستاندرکاران برای خودشون گذاشته بودند ۵۰هزار نقطه آماده وصل به این برنامه کهکشان بودند. قسمتها و ستادهای ذیربط هم کارهای طاقتفرسای آمادهسازیهای قرارگاه، سالنها، مانورهای برنامه از جهت ارتباطات، صوت، تصویر همه این کارها را هم انجام داده بودند که البته بهدلیل پروژههای دیگهای که وجود داشت مثل بلژیک و سوئد کار چند برابر روال معمول را داشتند پیش میبردند.
مثلا از چندین پروژه باید در آن واحد گزارش و فیلم تهیه میکردند آن هم میدانید دیگه با امکانات بسیار محدود، در همه امور تقریباً به همین ترتیب بود. برای کهکشان اول و دوم مرداد همه نفرات اشرفم که بینام و نشان در گرمای فوقالعاده ساعتها در زیر آفتاب مشغول آمادهسازی اشرف برای پذیرایی از مهمانهایی که قرار بود امسال حضوری شرکت کنند، بودند.
برای این پروژه بیش از ۱۰۰۰ شخصیت سیاسی، جهت شرکت در برنامه همآهنگ شده بود، که حدود پانصد نفر آنها قرار بود که حضوری در اشرف شرکت کنند. مابقی از طریق آنلاین بود. . حالا رسیدیم به روزهای ۳۰ و ۳۱تیر که مهمانان به مرور حرکتهایشان را شروع کرده بودند که اخبار تهدیدهای تروریستی رژیم را دریافت کردیم. دبیرخانه شورا فکر کنم ساعت حوالی۴ بود که اطلاعیه اینکه کهکشان بهتعویق افتاده را صادر کرد.
عدهیی از مهمانها به آلبانی رسیده بودند، عدهیی در پرواز بودند، عدهیی توی فرودگاهها بودند، عدهیی هم هنوز حرکت نکرده بودند.
لذا مسئولان دستاندرکار دست بکار شدند، با کسایی که حرکت نکرده بودند شروع به تماس کردند که خبر را بدند. برخی از این مهمانها مثل نخستوزیر بلژیک در گیت پرواز در فرودگاه واسط وصل شدند و بهش خبر دادند. به پارلمانترهای ایتالیا و فرانسه توی فرودگاه وصل شدند که بهشون خبر را دادند و گفتند که پرواز نکنند ولی برخی از آنها حاضر نشدند آمدنشان را کنسل کنند و گفتند که ما باینحال میخواهیم بیاییم و آومدند.
اینرا هم اضافه کنم که هر چند دشمن میخواست که صدای ما را خاموش کند، اما نفس بهتعویق انداختن جلسه بهخاطر تهدیدات تروریستی رژیم بهخصوص وقتی که دبیرخانه و سفارت آمریکا اطلاعیه داده بودند، خودش به خبری تبدیل شد که از قضا توجه زیادی را جلب کرد که در رسانهها دیدید و نشان میدهد که تا چه اندازه رژیم نگران و وحشتزده از رشد و گسترش مقاومت و مجاهدین و قدرت آنها است.
به این ترتیب تجاربش بسا ارزشمند و اثبات همان گفته خواهر مریم است که در ابتدای صحبتم گفتم که ما درصد کمی از پتانسیلهایمان را بکار گرفتهایم.
اما این حد از مسئولیتپذیری و تعهد در یکسال گذشته، تنها حاصل گامهای جدیدی است که مجاهدین در تعمیق انقلاب ایدئولوژیک و رهایی هر چه بیشتر از فردیت فروبرنده و بردهساز برداشتند و البته این مسئولیتپذیری منحصر به اعضای مجاهدین نیست، هواداران مجاهدین و مقاومت در این زمینه پیشرفتهای شگرفی داشتند. بدون حضور فعال آنها که بواقع در این مدت مثل یک ارتش عمل کردند، دستآوردهای امسال مطلقاً امکانپذیر نبود. وقتی از آنها تشکر میکنیم متواضعانه و با خلوصی که واقعاً آموزنده است میگن که از اینکه فرصتی برای شرکت هر چه فعالتر و جدیتر در مبارزه علیه رژیم بهدست آوردند افتخار میکنند و خودشون را مدیون خلق و انقلاب و مجاهدین میدانند.
خلاصه بخواهم بگویم رشد و ارتقای دو عنصر در جمع اشرف نشانها در این سال محسوس بوده. اولاً آمادگی برای پرداخت بیشتر در مسیر انقلاب و سرنگونی. دوما ارتقای مناسبات جمعی و تشکیلاتی.
به یمن این دو عنصر بوده که آنها از قدرت عکسالعمل سریع برخوردارند و هر جا که ضرورتی بوده حضور داشتن. کارجمعی میکنند و بهنحو شایستهای منافع خودشون را تحتالشعاع مصالح جمع و مقاومت قرار میدهند.
از انعطافپذیری فوقالعادهای برخوردارند و برای پذیرش مأموریتهای جدید و تغییر مأموریتها هر لحظه آمادهاند.
از اینجا میخواستم که کار آموزشی و تشکیلاتی که به همت خواهر عزیزم مرضیه باباخانی بهخصوص در دو سه سال گذشته با اشرفنشانها پیش برده شده بگویم که نقش بلاجایگزینی در رشد و ارتقای آنها ایفا کرده و آنها را برای چنین مأموریتهایی بهخوبی آماده کرده.
و آنها را در حقیقت هر چه بیشتر با مفاهیم ارزشهای مجاهدین و مقاومت و بهخصوص پرداختگری حداکثر آشنا و نزدیکتر کرده. از همه آنها صمیمانه سپاسگزاری میکنم. در پایان باز هم از همه دوستان شورا، از همه اشرفنشانها که در کهکشانها و کارزارهای فشرده فعال بودن صمیمانه قدردانی میکنم. مطمئنم که در پروژههای مهمتر و سنگینتری که بدون شک هفتهها و ماههای آینده در پیش داریم، بیشتر و بیشتر کمککار خواهند بود.
پرویز خزایی-نماینده شورا در کشورهای اسکاندیناوی
با درود به مسعود رجوی عزیز بنیانگذار شورای ملی مقاومت و مسئول این شورا و درود به شما سرکار خانم رجوی و تأیید و واقعاً تحسین از این صحبتهایی که در ابتدای این امر کردید که واقعاً آموزنده است و من امیدوارم که حسابی در داخل و خارج گسترش پیدا کنه شنیدن و دیدن این صحبتهای شما.
من چند تا نکته سریع نوشتم که خدمتتان عرض کنم. یکی تحولات عظیمی که در این یکسال رخ داده واقعاً حیرت آوره. در دنیایی که اصلاً انتظارش نمیرفت که چنین چیزی باشه و آن این است که یک دست شدن کامل رژیم یعنی این بحث که نمیدونم مدره و نمیدونم اصلاحطلب و اینها کاملاً جارو شد و ما الآن ما در مقابلمان یک سیستم مخوفی داریم که یکپارچه، یک دسته و مبارزه با آن بسیار راحتتره هم از نظر سیاسی، هم از نظر اجتماعی و هم از نظر نظامی و شورشی. خوب این دستاورد بزرگی است. برای اینکه رسوا شدن اونایی که میگفتن که سخته مبارزه کردن و باید مبارزه صلحآمیز کرد. اقبال جهانی از اشرف عزیز اشرف۳ و سفرها و دیدارهای بهغایت کیفی و پرمعنی به عقیده من بسیار بسیار تعیینکننده و راهگشا بود. چرا که هر مقاومتی سه عنصر داره، مردم، سازمان مقاومت که باید منسجم باشه رهبری درست و سوم فشار بینالمللی تمام سیستمهایی هم که پیروز شدند این را داشتند. از مهاتما گاندی بگیر تا ماندلا بگیریم این را داشتند.
بعد مطلب دیگر ختم این راحتطلبی است که مبارزه مسلحانه خوب نیست و اینها و دیدید که هم در عمل نشون داده شد که هیچ راهی جز مؤسسان یک تا پنج وجود نداره چرا که الآن خودمون هم داریم میبینیم که در جاهای دیگر دنیا بهویژه در اوکراین این ثابت شده و دیگر جای حرف زدن نیست و راحت طلبی و بهقول انگلیسیها - کافه رولوشنری - تمام شده. انقلابیون کافه نشین.
بعد نقش پاکی و صداقت این جنبش، خانم رجوی
من خیلی مطالعه کردم در احوال جنبشهای دیگر نمیخواهم حالا اسم ببرم. ولی چند وقت پیش در اسکاندیناوی چند سال پیش که میلیونها داده بودند به یک سازمان مقاومتی که من اسم نمیبرم. بعد درآوردند که. بسیار این پولها صرف مسائل شخصی شده. خرید خونه، خرید ماشین لوکس و این چیزها؛ که خوب خوشبختانه این مقاومت به عقیده من پاکترین، سالمترین و واقعاً عالیترین مقاومتیه که جهان در تاریخ مدرن دیده است.
مطلب دیگر این خود شخص خودتان و این ۱۰مادهیی که اعلام کردید؛ که در آن واقعاً محشره که من خودم یادمه من دوبار دوستان خیلی تکان خوردم و پیوستم از سفارت به مقاومت دو سال زیرزیر و بعداً هم تا حالا. یکی آن بود که در موقعی که انقلاب شده بود و خمینی تازه شروع کرد و گفت که حجاب اجباری باشه، من دیدم توی خیابون انقلاب دیدم که دخترهای مجاهد خواهرهای مجاهد با روسری خودشون جلو صف صدها زن علیه حجاب اجباری اینها حرکت میکردند و این برای من واقعاً اولین اولین چیز بود. شوک خوبی بود که به من داد که بگویم که اینها هستند که آینده ایران را میسازند. بعد دومی هم موقعی بود که آقای رجوی آمدند پاریس و اعلام شورای ملی مقاومت کردند.
پس پاکی و صداقت بسیار عالی است و پیروزی از آن شماست و پیروزی از آن این مقاومته. تمام این مراحل را مقاومتهای خوب پیش بردند. مثلا یک روزی به مهاتما گاندی میخندید گوش نمیکردند. بعد مهاتما گاندی بهش میخندیدند مسخرهاش میکردند. میگفتند لباس نداری که بیای اروپا. گوشت نمیخوری! یخ میزنی! اینها. ولی آن ایستاد. بعد یکی از نویسندگان میگه که اول به تو گوش نکردند، مهاتمای عزیز! دوم به تو خندیدند. بعد با تو جنگیدند و در پایان آنها باختند و تو پیروز شدی.
نکته آخرم هست راجع به همین شاه و شاهزادهبازیها که در یک مقاله این را به طنز درآوردم که گفتم که این این شازده رضا که شما میگوئید. و میگوئید رضا شاه روحت شاد خوب یک آلترناتیو دیگر هم داره میاد براتون و آن هم پسری از قاجاریه بهنام فکر میکنم کامران میرزاست که آنهم اعلام کرده من باید بشوم ولیعهد. گفتم این هم داشته باشید و بگید محمدعلی شاه روحت شاد. چون آنهم مجلس را به توپ بست دیگه.
ولی اگر اینها هم نشد گفتم که برید سراغ صفویه و بگویید که شاه طهماسب روحت شاد و بعد شاهزاده رضا صفوی حمایتت میکنیم و در پایان اگر دیگه به جایی نرسیدید یک آلترناتیو بیشتر دیگه ندارید آنهم بگید چنگیز خان روحت شاد و بعد برید سراغ یکی از نبیرههاش بگید که هلاکو رضا مغولی حمایتت میکنیم. مرسی
رضا اولیاء - استاد نقاشی و مجسمهساز، عضو شورای ملی مقاومت
رضا اولیا: بله، درود به دوست عزیزم آقای مسعود رجوی. رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران خانم مریم رجوی، رزمندگان مقاومت در اشرف، زندانیان سیاسی، دوستان، همرزمان عزیزم در شورای ملی مقاومت ایران، حضار محترم
بسیار خوشحالم که بعد از مدتی طولانی فرصت شد تا باز دوباره حضوری در کنار یکدیگر باشیم. اگرچه در این دوران مقاومت همچنان به پیش رفته و موقعیت کنونی مقاومت ایران و در نتیجه اوضاع اسفناک رژیم آخوندی با قبل از دوره کرونا قابل مقایسه نیست. در یکی دو سال اخیر ما در ایران شاهد گسترش کمی و کیفی کانونهای شورشی بودیم. رشد کانونهای شورشی در کنار جریان روزمره این تظاهرات همه اقشار مردم در ایران وضعیت انفجاری بیسابقهیی ایجاد کرده است و امروز بیش ازپیش چشمانداز پیروزی در مقابل چشمان همه قرار دارد. با موفقیتهای مقاومت در عرصه بینالمللی، بهجرأت میتوان گفت که امروز شورای ملی مقاومت ایران بهعنوان آلترناتیو دمکراتیک در ایران و در محافل بینالمللی مطرح میباشد. اگرچه هنوز باقیمانده سیاست مماشات حاضر نیستند به آن اعتراف کنند اما امروز مقاومت ایران از بیش از چهل سال مبارزه از چنان قدرت و اعتماد به نفسی برخوردار است که دیگر از بین رفتنی نیست و نمیشود بر سر آن معامله کرد و یا آن را نادیده گرفت.
از وخامت اوضاع رژیم آخوندی همین بس که در یکی دو سال اخیر صنعت آلترناتیوی سازی در ایران بالا گرفته است. میخواهند به مردم ایران بقبولانند که برای فرار از دیکتاتوری مذهبی آخوندی میبایستی به دیکتاتوری سلطنتی پناه برد. البته همه میدانیم که عمر تاریخی دیکتاتوری و یا حکومت مذهبی در ایران برای همیشه به پایان رسیده است و این امر را میتوان بهروشنی در طرح ۱۰ مادهای خانم رجوی دید.
شورای ملی مقاومت ایران که درست ۴۱سال پیش در همین روزها به ابتکار آقای مسعود رجوی تأسیس شد با تیزهوشی و جدیت او بهعنوان مسئول شورا آماده است تا پس از سرنگونی رژیم جنایتکار ولایت فقیه امور کشور را تا انتخابات مجلس مؤسسان در دست بگیرد.
بله دوستان مردم ایران از یک قرن پیش برای بهدست آوردن استقلال و آزادی مبارزه کردهاند و امروز این خواستهها در مقاومت جمع شده است.
آینده ایران دمکراتیک، کثرتگرا و لائیک که در آن همه آحاد مردم از زن و مرد از حقوق مساوی برخوردار باشند، در دسترس قرار دارد.
جدیت اعضای مقاومت ایران و کانونهای شورشی با رهبری مسعود و مریم به همراه همت و اراده مردم به جان آمده در داخل ایران، دیکتاتوری منحوس آخوندی را در کنار دیکتاتوری سلطنتی به آرشیو تاریخ خواهند فرستاد.
در پایان به من اجازه بدهید از روشنفکر بزرگ ایران و مسئول کمیسیون فرهنگ و هنر شورای ملی مقاومت دوست عزیزم منوچهر هزارخانی یاد بکنم. اگرچه جایش همیشه خالی است اما یادش همیشه با ماست. خیلی ممنون