قائم مقام فراهانی سیاستمدار بزرگ ایرانی
ایران، همیشه مردان بزرگ و سیاستمدارانی سترگ داشته است که هنگام ضرورت چون الماس درخشان برای سربلندی این سرزمین کوشیدهاند و جان خود را فدای آن کردهاند. از آن جمله یکی میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی فرزند میرزا عیسی و دیگری فرزند آشپز این خانواده میرزا محمد تقیخان فراهانی(امیرکبیر) است که هر دو سرنوشت مشابهی داشتند؛ هر دو بيگانه ستيز، پيشرو و خدمتگزار بودند. هر دو با خدعه بيگانگان خانه نشين شده و هر دو به فرمان پادشاهاني كه خود بر تخت نشانده، شهيد شدهاند.
میرزا ابوالقاسم در سال ۱۱۹۳ هجری قمری در روستای هزاوه، یکی از ۳۵۰ روستای فراهان در ۱۲ کیلومتری اراک به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در خانوادهای که مظهر علم و ادب و اخلاق و سیاست بود آغاز کرد.
صدارت قائم مقام فراهانی
وقتی محمد شاه به مسند شاهی نشست قائم مقام فراهانی را به صدارت برگزید. وطنپرستی و درایت صدراعظم بر هیچکس پوشیده نبود. مدیران کمپانی هند شرقی و فرمانروای انگلیسی هندوستان با تفکرات ضداستعماری قائم مقام آشنا بودند و از نفوذ او بر محمد شاه بخوبی اطلاع داشتند. آنها سعی میکردند با هر ترفندی قائم مقام و محمد شاه را از تصرف هرات منصرف کنند. لذا از ابتدا درصدد توطئه و براندازی قائم مقام بودند تا بتوانند بر محمدشاه تسلط کامل داشته باشند.
قائم مقام در رد تقاضای انگلیس برای گرفتن امتیازات تجاری چنین گفت: «تابه حال عهدنامه ترکمنچای را در تأسیس قنسولخانه روس اجرا نکردهایم و تا آخر به هر طریق با مردی یا نامردی آن را باطل و مردود خواهیم کرد و چنین حقی را به هیچ دولت دیگری نمیدهیم».
انگلیس و ایادی او بر محمدشاه القا کردند که صدراعظم نسبت به او بیاعتنا است و قصد براندازی پادشاهی او را دارد زیرا قائم مقام معتقد به تفکیک حکومت و سلطنت بود. نمایندگان استعمار، توأمان خواهان سلطنت و حکومت محمدشاه بودند، زیرا شاه فردی ضعیف بود و به آسانی تسلیم خواستههای ایشان میشد. بر این پایه آنان برای انجام مقاصد خود از مهدعلیا، زن محمدشاه و مادام شل جاسوس انگلیسی در دربار استفاده کردند و محمدشاه نیز به اغوای آنان، به قتل قائم مقام رضا داد.
قتل قائم مقام فراهانی در باغ نگارستان
باغ نگارستان محل توقف و استراحت موقت شاه بود. قائم مقام فراهانی طبق معمول به باغ نگارستان احضار شد. او همیشه با عدهای از یاران و منشیان خود حرکت میکرد. آن روز از ورود همراهانش به باغ جلوگیری کردند. او را به عمارت اندرون بردند. سه روز در حوض خانه به انتظار ملاقات نشست رخصت دیدار شاه را به او ندادند. قائممقام همه چیز دستگیرش شد او چنین روزهایی را پیشبینی میکرد. بالاخره با سعایت بدخواهان و با اجرای فرمان محمدشاه، اسماعیل خان قراچه داغی رئیس فراشان خلوت، در حوضخانه باغ نگارستان به او قهوه قجر دادند و چون دیر مؤثر افتاد، نهایتا در روز ۶ شهریور ۱۲۱۴ سه نفر از ماموران شاه بر سرش ریختند و با دستمالی خفهاش کردند.
پس از کشتن قائم مقام، جسدش را شبانه در شاه عبدالعظیم بدون غسل و کفن به خاک سپردند. از متولی آستان نقل شده:«اذان صبح بود که در صحن مطهر را زدند من خود رفتم در را گشودم. چند نفر از غلامان کشیکخانه نعشی را وارد کرده گفتند؛ شاه فرموده این نعش را دفن کنیم. پرسیدم جنازه کیست گفتند قائم مقام فراهانی. خواستم غسل داده کفن کنم، راضی نشدند گفتند وقت تنگ است و مجال نیست. بالاخره سید بزرگوار و عالم علم دانش با ملبوس تن بدون غسل و کفن در صحن امامزاده حمزه جنب مزار ابوالفتوح رازی به خاک سپرده شد».
نقش انگلیس در کشتن قائم مقام فراهانی
سفیر انگلیس، ﻗﺘﻞ ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻡ ﻓﺮﺍﻫﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ “ﺣﻘﻮﻕ بگیران انگلیس ﺩﺭ ایران” چنین تعریف میکند:
قائم مقام فراهانی ﺗﻨﻬﺎ ﺍیرﺍﻧﯽ ﻭﻃﻦ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨریم.
ﻫﺮ ﺭﺷﻮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﻭ میدادیم میگرفت، ﺍﻣﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺷﺎﻩ میداد …!
ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ انگلیس ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﭘﻮﻝ ﮐﺮﺩﻡ …!
ﭘﺲ ﺍﺯ این ﮐﻪ ﭘﻮﻝ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﺪ، ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﻌﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺟﻬﺖ ﻋﻮﺍﻣﻠﺶ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ:
باید ﮐﻪ ﻭﯼ ﺭﺍ تکفیر ﮐﻨﻨﺪ …!؟
ﻓﺮﺩﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻣﺴﺎﺟﺪ ﺗﻬﺮﺍﻥ روحانیون ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺎﻧﮓ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ:
ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ این ﮐﺎﻓﺮ فریاد فریاد. ﺍﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﺑﺮ زمین ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ … .
ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ ﺷﺎﻩ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﺰﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ، ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻗﺘﻞ ﺗﻨﻬﺎ ایرانی ﻭﻃﻦﭘﺮﺳﺖ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﮐﺮﺩ.
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻗﺘﻞ ﺁﻥ ﺑﺰﺭگﻣﺮﺩ، ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﺍﺳﺐ ﺷﺪﻡ ﺗﺎ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ببینم.
دیدم این مردم ابله فرومایه بسان شب عید یکدیگر را در آغوش کشیده ﻭ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ این ﮐﺎﻓﺮ ﻣﻠﺤﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ تبریک میگویند..