لحظههای ماندگار- آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران- قسمت اول
مجید معینی:
سال ۵۰ با دستگیری اعضای سازمان با مجاهدین آشنا شدم. من در تهران بودم خودم فعالیتهای سیاسی می کردم ...
از آنجا که یک جریان مذهبی، مسلمان و انقلابی بودند، این خیلی به من انگیزه می داد، چون من قبل از آن هم دیده بودم که فدایی ها عملیاتی در سیاهکل کرده بودند .
اما از آنجا که مذهبی بودم خیلی دوست داشتم که یک جریان مسلمان انقلابی باشه و من هم به آن بپیوندم....
علی نادری:
اولین بار حدود ۱۳-۱۴ سالم بود، تابستان ۵۶ در حال و هوای خودم بودم .
یک روز که رفتم خانه دیدم خانه ما شلوغ است و فامیلهایمان همه خانه ما بودند،
نمی دانستم جریان چیست، همه نگران بودند انگار یک اتفاقی افتاده اما از هر کی می پرسیدم، چیزی به من نمی گفت، رفتم سراغ پدرم و خواهش و التماس کردم که چی شده؟
پدرم گفت برادرت( برادر بزرگترم عبادالله نادری) توسط ساواک دستگیر شده.
پرسیدم چرا دستگیر شده؟
مگر چیکار کرده ؟ (چون آدم شناخته شده ای بود).
گفت ساواک دستگیرش کرده به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران. پرسیدم سازمان مجاهدین کیست؟
من هیچ شناختی نداشتم، پدرم هم گفت من هم نمی دانم فقط گفتند جرمش این است، به جرم هواداری از سازمان مجاهدین ساواک دستگیرش کرده.
اولین باری که اسم سازمان را شنیدم سال ۵۶ در جریان همین موضوع بود....
سمیه معینی:
باید بگویم دو بار با اسم سازمان آشنا شدم .
اولین بارکه اسم سازمان را شنیدم وقتی بود که برای ملاقات برادرم به زندان اوین می رفتم.
آنجا خانواده های هوادار و بچه هایی که زندان بودند را از پشت شیشه ها می دیدم،
یا مراوداتی که داشتیم.
در واقع در این ملاء بودکه من اسم سازمان مجاهدین را شنیدم، ولی در حد یک شنیدن بود.
بعد از یک پروسه طولانی که خودم آمدم و به سازمان مجاهدین پیوستم و به عنوان مجاهد عضوی از این سازمان شدم، در واقع در این پروسه بود بطور واقعی سازمان مجاهدین را شناختم که چه سازمانی است؟ چه پروسه ای دارد از چی تشکیل شده ؟ و...
لحظههای ماندگار- آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران- قسمت دوم
اکرم تیفتکچی:
جواب دادن به این سئوال خیلی سخت است چرا که این فی البداهه نبوده است طی سالیان طولانی طی شد تا من به این نقطه رسیدم که مجاهدی را ببینم. به این علت بود که من از سنین خیلی کم چون یک خانواده مذهبی بودیم همیشه دنبال این بودم که سمت و سوی زندگیم چی باید باشد؟ مخصوصا که تاریخچه ای از انقلابات و از زندگی پیامبران و غیره را هم خوانده بودم....
محمد رضا قدیمی:
سال ۵۶که در انقلاب ضد سلطنتی شرکت کردم یک روز در یکی از مسجدهای تبریز که مرکز تجمع نیروهای انقلابی بود دیدم که یک آرم بزرگ را بالا بردند ذهنم را گرفت که این آرم مال چی کسی است از هر کسی سئوال کردم گفتند این آرم سازمان مجاهدین است سازمانی که همه شان رزمنده و مجاهد هستند ولی چه طوری هستن را نمی دانستم این به ذهنم آمد که بروم دنبال این ها.....
لحظههای ماندگار- آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران- قسمت سوم
لحظههای ماندگار- آشنایی با سازمان مجاهدین خلق ایران- قسمت چهارم