۱۹فروردین سالگرد کارزار کبیر فروغ اشرف ؛ به یاد قهرمانان حماسه جاودان فروغ اشرف - قسمت دوم

به یاد قهرمانان حماسه جاودان فروغ اشرف در۱۹ فروردین ۱۳۹۰ - قسمت دوم - کلیپ ۲
 

به یاد قهرمانان حماسه جاودان فروغ اشرف در۱۹ فروردین ۱۳۹۰ - قسمت دوم - کلیپ ۳
 

از سخنرانی خانم مریم رجوی -  ۲۳ فروردین ۹۳
به نام خدا
به نام ایران، به نام آزادی
و به نام شهیدان ۱۹فروردین، شهیدان شرف و آزادی ایران.
مهدیه مددزاده گفت: «در این مسیر، پرچم هیهات را بلند می‌کنم و قیمت راهی را که انتخاب کرده‌ام، می‌دهم».
سعید چاوشی گفت: «به استقبال هر سختی و ابتلایی خواهیم رفت».فائزه رجبی گفت: «ما نویسندة سرنوشت خود و خلقمان هستی و  امیر مسعود فضل اللهی گفت در این دنیا هیچ چیز زیباتر از وفای به عهد و پیمان نیست و صبا هفت برادران و صبا گفت: «ما ایستاده‌ایم و تا آخر می‌ایستیم».
این آخرین گفته‌های شهیدان ۱۹ فروردین است که آن پایداری بزرگ را بیان می‌کند. و درود بر همه آنها.
از شهادت اولین دسته از اعضای مرکزیت مجاهدین: علی میهندوست، علی باکری، ناصر صادق و محمد بازرگانی تا حماسة سرخفام اشرف در ۱۰ شهریور، همین پیام به‌پیش‌می‌رود: مقاومت، مقاومت و باز هم مقاومت. این است کلید رهایی و راهگشایی در خفقان فاشیسم دینی، و این است راه تغییر سرنوشت و ساختن آینده.
حملة قوای عراقی به اشرف در ۱۹ فروردین آن هم به دستور ولایت فقیه، حلقه‌ای از زنجیرة طولانی محاصره، توطئه و قتل‌عام بود که برای انهدام اشرفیها و تنها جایگزین دموکراتیک برای فاشیسم دینی، تدارک دیده شده بود. اما حالا به صحنة سیاسی ایران نگاه کنید:به یمن پایداری پرشکوه قهرمانان اشرفی، و به یمن از خودگذشتگی اشرف‌نشانها و رنج حامیان و دوستان این مقاومت در سراسر جهان، مقاومت ایران در آزمایشی بسیار سنگین و خونین، که هنوز هم ادامه دارد، سرفراز شد.
 آلترناتیو زنده و پرخروش این رژیم، یعنی نماد آزادیخواهی ایرانیان، سرشارتر و مستحکم‌تر از همیشه، قد برافراشت. اما رژیم آخوندها در باتلاق بحران و شکستها‌ی بزرگ گرفتار شد.
به جمعة خونین ۱۹فروردین سال ۹۰برگردیم: به این عکس نگاه کنید؛ لحظه‌ای که یک هاموی  دولت عراق در حال زیر گرفتن اشرفیهاست.  مجاهد خلق علی اکبر مددزاده  نیز توسط همین هامویها با شقاوت تمام زیر گرفته شد و به شهادت رسید.
این عکس به تنهایی، تمام  آنچه را که در روز ۱۹ فروردین و پس از آن بر اشرفیها روا شده، در خود فشرده کرده است: هم شقاوت دولت دست نشاندة آخوندها، و هم حماسه و قهرمانی اشرفیها.
درود بر این مجاهدان قهرمان .اما ببینیم اما ببینیم که در آن روزها چه گذشت. درست یک هفته پس از حملة ۱۹ فروردین، کمیسر عالی حقوق بشر، بر لزوم انجام «یک تحقیقات مستقل و شفاف و بی‌طرف» و «پیگرد عاملان جنایت» تأکید کرد. همزمان، جان کری رئیس وقت کمیتة خارجی سنای آمریکا، خواستار انجام تحقیقات در این باره شد. اما سازمان ملل، کاری نکرد. بعداً معلوم شد که سازمان ملل در عراق، به هیچ کاری که مورد مخالفت دولت مالکی باشد، دست نمی‌زند.
آقای بومدرا در استماع کنگرة آمریکا شهادت داد که از مهر ۱۳۹۰ یعنی از وقتی کوبلر به عراق رفت، ۹۵درصد منابع، پرسنل و وقت یونامی، صرف کمک به دولت عراق برای بستن اشرف شد. وی فاش کرد که در هر موضوع مربوط به اشرف، کارهای یونامی در دفتر نخست‌وزیر عراق و تماماً تحت اشراف و طراحی سفارت رژیم ایران در بغداد، انجام می‌شود.
در ۱۹ فروردین، و در همة حماسه‌های تابناک این دوران، آنچه که اتفاق افتاده، تنها مقاومت در برابر حمله‌های وحشیانه نیست، بلکه قیامی است در دفاع از اصیل‌ترین ارزشهای بشریت که الهام بخش زنان و جوانان ایران در مبارزه برای کسب آزادی و برابری است.
پس، سلام می کنیم بر ۳۶ قهرمان شهید در ۱۹ فروردین: دختران قهرمانم صبا و شهناز، مهدیه و آسیه، فائزه و نسترن و مرضیه و فاطمه که پیام‌آوران پیروزی زن ایرانی بر ارتجاع و ستم و نابرابری‌اند. آنها به راستی پدیدة نوینی در مبارزة آزادیبخشِ مردم ایران، خلق کرده‌اند. و هم چنین پرشورترین سلامها به فرمانده سعید چاووشی، ، منصور حاجیان، حسن اوانی، حنیف کفایی، زهیر ذاکری و دیگر شهیدان قهرمان ۱۹فروردین؛ مردان پیشتازی که مبارزة سیاسی و پیکار برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه را با مبارزه‌یی عمیق برای کنار زدن همة عناصر کهنه و بازدارندة استثماری، در‌آمیخته‌اند. و  از آن جا که آرمان برابری را از دل و جان پذیرفته‌اند و این آرمان در اندیشه، عمل و روابط آنها رسوخ کرده است، به گوهر رهایی و خلاقیت و توانمندیهای شگفت، دست یافته‌اند. درود بر این قهرمانان که با الهام از معلم و آموزگار خود، مسعود، برای آزادی مردم ایران قیام کرده اند‌ و به مقاومت به هر قیمت، برخاسته‌اند.
بله، راه ما و پاسخ ما در همین مقاومت به هر قیمت است. و چنان که مسعود گفته است: «وقتی دیو تنوره میکشد، وقتی که دژخیم سر از پا نمیشناسد، رمز ماندگاری و اعتلا، کلمة فداست... مجاهدین از بنیانگذارانشان تا اعضا و هوادارانشان در تمام ایران و در سراسر جهان، این درس را به خوبی آموخته‌اند که تاریخِ خلق و میهن خود را چگونه بنویسند».
حضور نمایندگان انجمنهای جوانان ایرانی در این گردهمایی، پیام روشنی برای هموطنان ما در داخل ایران و برای جامعة جهانی است.
پیام این است که جوانان ایران برای به زیر کشیدن دیکتاتوری مذهبی و برقراری آزادی و دموکراسی، مصممند و در هر کجای جهان که باشند، قلبشان برای ایران و مردم ایران می‌تپد.
در سیمای شما جوانان، که در پیِ آرمان آزادی هستید، من به‌پاخاستن دوبارة شهیدان را می‌بینم. زیرا هم چنان که خودتان گفته‌اید، پرچم آرمان آزادی، پرچم این شهیدان و این قهرمانان را به دست گرفته‌اید؛  از رحمان و امیر و سعید تا صبا و آسیه و مهدیه.
آری، شما جوانان که امروز به مقاومت و قیام برخاسته‌اید، آیندة ایرانید. و دیکتاتوری مذهبی باید بداند که در برابر نسل جوان ایران و پیشتازان آنها در لیبرتی راهی جز سرنگونی برای آنها وجود ندارد.
مقاومت ایران استوار و پابرجاست و حالا موج توفان به سوی رژیم ولایت فقیه برگشته است.آخوندهای حاکم، از هر راهی که بروند، به سرنگونی می‌رسند.
ارادة مردم و مقاومت ایران، بر همین است. ما برای یک ایران آزاد و دموکراتیک و  بر اساس جدایی دین از دولت، قیام کرده‌ایم و به پیروزی آزادی و حاکمیت مردم یقین داریم.
یادواره شهدای فروغ اشرف  درسهایی برای بشریت معاصر
حماسه شکوهمند پایداری
فدیه عظیم در راه مردم ایران  یاد یاران خاموش اما پر جوش
حماسه فروغ اشرف ۱۹ فروردین ۹۰
مجاهد شهید آسیه رخشانی : زنان اینجا همیشه به فکر این هستند که  مثلا چکار می تونند  بکنند  برای مردمشون که زودتر بتونند ایران رو آزاد کنند از دست این  رژیم.
مجاهد شهید حسن اوانی : خدا را شکر می کم که این افتخار به من داده شده که در شهر اشرف بمانم و شرف انسانی خودم را احیا کنم  .
از وصیتنامه مجاهد شهید جعفر بارجی در اردیبهشت ۶۶: امیدوارم که بتوانم با فدای جان ناچیز خودم که هدیه ای ناقابل است قسمتی کوچک از وظیفه ای بزرگ را که در قبال خدا و خلق و به شکرانه این هدایت و نعمت بزرگ بردوش دارم به انجام برسانم و ای کاش هزاران جان دیگر داشتم تا در این راه مقدس فدا کنم.
مجاهد شهید محمد رضا یزدان دوست : محمد رضا یزدان دوست در یک خانواده کارگری دیده به جهان گشود   سرانجام در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ همانطور که خودش نوشته بود به کمال سربلندی و احساس غرور رسید و سرفرازانه به جاودانه فروغهای آزادی پیوست.
غلام تلغری تولد ۱۳۴۸ روستای دشت بزرگ اهواز : خیلی خوشحالم که یک کاری میتوانم  بکنم برای اشرفی های عزیز از این فرصتی که به دست آوردیم و از این فرصت غنیمتی که به ما دادند بتونیم یک کاری بکنیم در پیشبرد هدفمون  خواهش میکنم.
مجاهد شهید احمد آقایی -۱۹فروردین : از خدا فقط یک آرزو دارم که قبل از مرگ یا شهادتم برادر مسعود را در آغوش بگیرم و رو در و چشم در چشم تجدید پیمان کنم. و غیر از این هیچ درخواست و آرزویی از خدا ندارم .
مجاهد شهید مهدیه مددزاده : این نقطه نقطه بین شرافت و بی شرافتی است که آدم ببینه به  چشم ببینه ولی وایسه و نگاه کنه این دیگه مرزشه و  اینجا بود که دیگه  به خودم مثلا گفتم مهدیه    باید بلند شی نباید بشینی   فقط نگاه کنی.
مجاهد شهید علی اکبر مددزاده : رژیم تو خوابش هم نمی تونه ببینه چونکه ما انگیزه و هر چی که داریم از  همین مقاومت ها   ایستادگی هایی  که همین داخل زندانها میشه.
از وصیت نامه مجاهد شهید مرتضی بهشتی : مادرم من به ایمانی که به حسین دارم به راه او ادامه دادم تا بتوانم آن خونهای ریخته شده مظلومانی که برای دفاع از خود و مملکت خود از جا برمی خواستند و آن نامردها و دژخیمان آنها را به شهادت می رساندند از آنها بگیرم.
از زندگینامه مجاهد شهید قاسم اعتمادی : ما از ابتدا که به مجاهدین آمدیم مسیر مشخصی را انتخاب کردیم و آن هم چشمداشتن به پیروزی سهل وآسان و رسیدن به مقام و منصب نبود ... همواره در آرزوی داشتن سعادت شهادت و راه محقق شدن آزادی خلقمان بودم.
فرازی از صحبتهای محمدرضا پیرزادی: یک پیام یاد گرفتم استواری پایداری ایستادگی ومقاومت بر سر آنچه اصول یک مجاهد خلق را تشکیل  میدهد.
مجاهد شهید ناصر سپه پور :این روزها روزهای مسئولیت است روزهای وفا کردن به عهد وپیمان روزهای فداست کاش میتوانستم صدها جان میداشتم تا در راه خدا و خلق فدا کنم.
مجاهد شهید مرضیه پور نقی:با بیشترین آگاهی و در سلامت جسم و جان انتخاب کردم که یک اشرفی باشم و  چون مجاهدان عاشورا با ایمان به حقیقت راه مقاومت شهادت را پذیرا شوم.
مجاهد شهید حسین احمدی:حسین احمدی:  امیدوارم سال موفقی را با پیوند با ارتش آزادیبخش در پیش داشته باشیم . 
مجاهد شهید  امیر مسعود فضل اللهی - مازیار :خواهر مریم سلام نمیدانم این نامه را از کجا و چطور شروع کنم و احساس نیاز میکردم که با شما و برادرتجدید عهد کنم و بگویم که چقدربه اینکه عضو سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران هستم افتخار میکنم وامروز در سوگند برادر تمام وجودم به لرزه افتاد و احساس کردم باید دوباره با این آرمان و با این رهبری تجدید عهد کنم تا پاسخگوی این دوران باشم .
مجاهد شهید زهیر ذاکری:اون موقع مدرسه میرفتم  مدرسمون تعطیل بود فکر میکنم جمعه بود رفته بودم پیش پدرم تو اتاق کارش بودم و داشتم با یکی از  این فرهنگ لغت میگشتم ببینم معنی زهیر چیه هیچ کی نمیدونست بعد گفت داری چکار میکنی گفتم دارم دنبال معنی اسمم میگردم . گفتش که میخواستم همانطوری که  زهیر در رکاب امام حسین  جنگید و شهید شد تو هم توی رکاب  برادر مسعود باشی  .
مجاهد شهید حنیف کفایی :من در خارج بزرگ شدم و اونجا اساسا هیچ کمبودی امکاناتی نداشتم  تحصیلات که امکاناتش فراوان بود  دیپلمم را گرفته بودم  تو خانواده ثروتمندی زندگی میکردم  من دیپلم جامعه شناسی گرفته بودم  و حتی  تو دانشگاه هم قبول شده بودم.
مجاهد شهید سعید اخوان درباره حنیف کفایی:‌ همش به فکر بچه ها بود یک خصوصیت  دیگه که حنیف داشت صبر و  بردباریش بود  که من حتی به شوخی به حنیف همیشه میگفتم که  من آرزو به دل ماندم که یک بار تو رو ببینم عصبانی بشی .
مجاهد شهید محمد قیومی: و این رو رژیم خوب تو گوشش فرو کنه  که ارتش آزادیبخش در آینده ای نه چندان دور دمار از روزگار همشون در میاره.
مجاهد شهید سعید چاووشی: اسم همه ما مجاهد خلق است  فرزندان مریم بزرگترین و مهمترین سرفصل  زندگی ما همانا عبور از کوره های گدازان انقلاب بوده است که  خودش را در سیمای رئیس جمهور برحق  و حتمی ما نشان میدهد  این زندگی راهی سرخ فام تا رسیدن به جامعه بی طبقه توحیدی است . 
مجاهد شهید نسترن عظیمی :اینی که دارین میبینین مقاومت اشرفه   ما مجاهدیم تا آخرش تا آخر سرنگونی تا وقتی که تو را  به زباله دون تاریخ  نیندازیم دست از این مقاومت نمیکشیم .   
مجاهد شهید سعید رضا پورهاشم :به خاطر اشرفی بودنم  این حق را دارم که در وصل به تو سرم را بالا بگیرم  در وصل و یاد تو که در همه این سالها با هر فتنه ای و محدودیتی  در نگاه  و قلبم نفس کشیدم  و خودم را بازیافتم .
مجاهد شهید ورقا سلیمانی :  صمیمی و مهربان ،فروتن و بی توقع زحمتکش و دلسوز. نامش ورقا بود مجاهد خلق  ورقا  سلیمانی  نوشته بود    با نثار کردن خون و جان در راه آزادی میهنم  دین خود را برای  خلق ایران ادا نمایم تا خمینی  ضد بشر از ریشه کنده  و بتوانیم  ایرانی آباد وآزاد داشته باشیم .    
مجاهد شهید ضیا پورنادر :سخن از ضیا است مجاهدی با ۳۰ سال سابقه مبارزه و مجاهدت اما بی هیچ ادعا و بی هیچ چشمداشت برای خود .
مجاهد شهید مسعود حاجیلوئی :این قسمتی از نامه مسعود حاجیلوئی به رهبر مقاومت است است  
ایمان دارم که چنین روزی برآورده نمی شود مگر تحت رهبری شما و خواهر مریم،آری، سایه رحمت و مهربانی شما باید بالای سر مردم ایران باشد، شما مرهم دردها و رنجهای این ملت هستید.  با این امید است که سختی راه مبارزه برایم آسان می شود . با این امید است که می توانم از همه چیز گذشته و خود را فدیه این مسیر بکنم.
مجاهد شهید فائزه رجبی : در مراسم تحلیف وقتی داشتم سوگند می خوردم احساس می کردم که  پدرم مجاهد شهید عبدالرضا رجبی در صحنه حضور داره و نظاره گر این هست که من همون مسیری که خودش انتخاب کرده و براش شهید شده انتخاب کرده ام و ادامه دهنده مسیرش هستم و این خیلی برام لحظات شور و شعف داشت  و همینطور احساس کردم  که با حاضر حاضر گفتنهایمان می تونیم اثباتگر میتوان و باید خواهر مریم باشیم.
مجاهد شهید فاطمه مسیح :شیفته و سبک بال از نامه مجاهد شهید فاطمه مسیح به رهبر مقاومت
خیلی دوست داشتم شما و تمام مجاهدین را از نزدیک پیدا کنم و همراه آنها تا آخرین قطره خون و تا آخرین نفس بر علیه این آخوندهای دون صفت که به قول مادر رضایی ها نام هر حیوانی را روی آنها بگذاریم به آن حیوان ظلم کرده ایم بجنگم .
مجاهد شهید مجید عبادیان :من هم با تمام وجودم حاضرم در این راه تا پای جان بایستم حتی اگر دژخیمان اشرف را اوین هم بکنند تا پای جان در رکاب و همراه  و یاور خواهر مریم و برادر می مانم.
مجاهد شهید علیرضا طاهرلو زندانی سیاسی سالهای ۶۰ تا ۷۰ :مستمر چهره بچه ها می آمد جلوی چشمم تصمیم  گرفتم صبح یکسری برم مزار  بچه ها  رو تو بهشت زهرا به هر قیمتی شده پیدا کنم نمی دونم شاید یک ساعت یا دو ساعت طول کشید همینجوری بی اختیار تو این مسیر قدم می زدم و همینجوری با تک تک بچه ها صحبت می کردم آمدم از مزار بیرون گفتم دیگه دیر شده برگردم وقتی برمی گشتم احساس می کردم تک تک بچه ها ازتو قبر آمده اند بیرون و باهام خداحافظی می کنند من بهشون باشون دست تکان   دادم پیامتون رو برای سازمان می برم اگر چه شما اگر چه شما لایقتر از من بودید به سازمان بپیوندید ولی نمی دونم  شاید بار امانت روی دوش من گذاشته شد. باهاشون خداحافظی کردم .
مجاهد شهید مهدی برزگر:همچون یک مجاهد خلق متعهد می شوم که اوضاع از هر طرف که بچرخد اشرف شبه اوین هم که  بشود پای قیمت آن بیایم و آنرا برای خودمان و خلقمان به فتح المبین تبدیل کنم. 
 مجاهد شهید فریدون عینی : تجربه سالها مبارزه در ارتش آزادی و مقاومت برای آزادی ایران در گواهی است که او در وصیت نامه خود داد.گواهی می دهم که نسل ما و راهبری عقیدتی ما در بغرنج ترین شرایط داخلی و بین المللی که عصر آزمایش بود و نبود احزاب و ایدئولوژی ها و انقلابات بود و همه را از صحنه به در کرد و بسیاری از مدعیان را از صحنه روزگار محو نمود در سایه ایدئولوژی انقلابی اسلام و فدا و صداقت رهبری مجاهدین درخشانترین نبرد در رویارویی تمام عیار سیاسی، نظامی، ایدئولوژیک ، فرهنگی با ارتجاع پلید حاکم بر ایران و کلیه هم پیمانان بین المللی آنرا به انجام رسانده ام.
مجاهد شهید صبا هفت برادران (در بیمارستان): ما تا آخرش ایستاده ایم، تا آخرش می ایستیم .
مجاهد شهید شهناز پهلوانی :همیشه به خاطر بودن در زیر چتر رهبری مسعود و مریم سپاسگذار خدای یکتا هستم اگر چه می دانم  اگر حتی   سلول سلول وجودم زبان بگشایند قادر نیستم پاسخگوی حتی یک دقیقه  هدایت و داشتن چنین رهبری باشم و آنرا جبران کنم.
مجاهد شهید خلیل کعبی :من هم عید رو به همه هم شهری های عزیز و هموطنان  عزیزم یکبار دیگه تبریک می گم شاد باشید شیرین کام باشید عیدو در واقع با هر چه پرشکوهتر پر شورتر پر نشاط تر به کوری چشم خامنه ای و اعوان وانصارش و همه آخوندها جشن بگیرید شادی کنید همه اشرفی ها دلشون با شما می تپه  و منتظر دیدار هرچه سریعتر و زودتر انشاءالله در قدوم خواهر مریم و برادر در ایران آزاد و آباد با همه شما هموطنان عزیز جشن و عید و شادی بگیریم.
مجاهد شهید بهروز ثابت:
با من صمیمی باش، تا رنگ گلها را امواج دریا را زیبا ببینم من
با من صمیمی باش تا در کنار تو تصویر دنیا را زیبا ببینم من
مجاهد شهید بهمن عتیقی  :پیش برادر هم که رفتم بهش گفتم که می خوام  حامل ارزشهای مجاهدی باشم .  بتونم اونها رو توی خودم احیا بکنم و گفتم که تا آخرش تا دینش هستم و هیچ وقت ازش کوتاه نمی آم. این ارزشهایی که راحت به دست نیاوردم.
قهرمان شهید منصور حاجیان:اون موقع که نمی فهمیدم دردهاش دیگه  بعدا بود هیچی ائمه اطهار را به یاد میاوردم بعد خدا رو صدا می زدم بعد یاد بچه های  دیگه می کردم که خب همه همینطورند بعدخواهر مریم و برادر را به یاد می اوردم دیگه همه  جور دیگه هر چیز مقدسی که بود رو می آوردم کمک می گرفتم.
مجاهد شهید محمود برنافر  جون چیه هر چی بگی فدای اشرف.
یادواره شهدای فروغ اشرف
اشرف ۱۹ فروردین. شلیک مستقیم به مجاهدان اشرف
کارزار کبیر فروغ اشرف
 
 
لطفا به اشتراک بگذارید:     
🙏لطفا به اشتراک بگذارید